هی روزگار
چه بودیم ، چه شدیم ، چه خواهیم شد
۱۷.۱۱.۸۹
با پدر نمیشه در افتاد . . .
پدر رفیقم یه ماشین خیلی قدیمی داره که خیلی هم دوستش داره . رفتیم خونشون رفیقم خواست باباشو اذیت کنه گفت : بابا جان ماشینه دیگه قدیمی شده بندازش دور . . .
باباهه هم عصبی شد گفت : ننه ی تو هم قدیمی شده، بندازمش دور ؟؟؟
۱ نظر:
آگالو
گفت...
دم بابائه گرم!
۲۰ بهمن ۱۳۸۹ ساعت ۲۲:۵۷
ارسال یک نظر
پیام جدیدتر
پیام قدیمی تر
صفحهٔ اصلی
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
۱ نظر:
دم بابائه گرم!
ارسال یک نظر